هستی فنچ باباش

 دختر نازم 4 ماهتم تموم شد .تو این 4 ماه یادگرفتی: آواهای زیادی رو  از خودت در می یاری که باوجود نامفهوم بودن هیچی به اندازه اون مارو شاد نمیکنه. تقریباً یک ماه و نیمه این کارو میکنی و سروصدات هر روزم بیشتر میشه. میخندی و دل میبری تازگی با صدای بلندم می خندی حالا میتونی با دستات چیزا رو بگیری و برای کشف دنیای اطرافت دستتو به همه طرف میبری تازه چند روزیه یاد گرفتی پاتو تودستت نگه میداری   اینم یه عکس از توانایی هات ...

دختر نازم امروز رفتیم پیش دکتر مدنی اخه یه کوچولو سرماخوردی خداروشکر دکترم گفت چیز مهمی نیست .مامان فدای قدوبالات امروز وزنت6200 و قدت 63 بود

تو  عمر مادر هشتاد و چند تا صد روز گذشته که هیچ کدوم لذت این 100 روزه نداشته. خدا رو شاکرم بخاطر روزهای زیبای مادر بودنم روزهایی که هر لحظه اش برایم یادآور مادرم است. پیش از این هرگز فکر نمی کردم  عشق مادر و پدر به فرزند این همه عمیق و شیرین باشد . گاهی می اندیشم آیا براستی قدردان این عشق بی نهایت پدر و مادرم بوده ام؟بعد با خودم می گویم عاشقی با این همه عشق حتماٌ قدرت بخشش بالایی هم دارد.   ...